گی ایرانی دالتون و وینسنت در این صحنه داغ و داغ دوباره یکی می شوند
گی ایرانی دالتون و وینسنت در این صحنه داغ و داغ دوباره یکی می شوند ولی خودم حداقل دو روز یبار رو دوست دارم سکس داشته باشم یه روز رضا بهم گفت بیا تو شرکت منشی بهروز شو منشی قبلیه تسویه کرده رفته زبان هم که بلدی.
من به بهروز گفتم قبول کرده منم رشته تحصیلیم زبان بود و خودم هم خسته شده بودم از بیکاری و تو خونه موندن رضا گفت تو بیا بهروز گفته حقوق خیلی خوبی .
بهت میده گفتم باشه فردا رفتم شرکت و حسابی به خودم رسیدم و مانتو تنگ و ساپورت و ارایش لایت رفتم دفتر بهروز بعد از سلام و حال واحوال دیدم .
بهروز حسابی خوشش اومده و از من خواست از همون گی ایرانی لحظه کارم رو شروع کنم منم قبول کردم رفتم بیرون رو صندلی مخصوص نشستم بهروز.
هم اومد کارای منو برام توضیح داد و همش حواسش به اندامم بود و حسابی تو کف من رفته بود چند وقت گذشت دیگه بهروز با من راحت شده.
بود و حتی درد دل و از زنش میگفت و از تنهایی و از رابطه من با رضا سوال میکرد منم براش توضیح میدادم فهمیده بودم از من خوشش اومده.
یه روز من گفت میتونی برای یه سفر یکی دو روزه بریم ترکیه البته کاری که به عنوان مترجم و با حق ماموریت گفتم باید به رضا بگم بهروز .
گفت باشه فقط زود جواب بده اخر ماه باید بریم اگه پاسپورت گی ایرانی نداری بگیر گفتم باشه شب به رضا گفتم اول قبول نمیکرد گفتم باشه خودت به بهروز.
بگو تا این رو گفتم یکم ترسید گفت اخه درست نیست شما دوتا باهم برید گفتم مگه قراره تو یه اتاق هتل باشیم اتاقامون جداست و مگه به من شک.
داری یا به پسر داییت گفتم خودت میدونی با بهروز رضا هم از ترس بهروز قبول کرد رفتم کارای پاس رو انجام دادم و بعد چند روز اومد بهروز.
بلیط گرفته بود و اخر ماه رفتیم سوار هواپیما شدیم گی ایرانی و بعد چند ساعت رسیدیم استامبول یه هتل عالی گرفته بود دوتا اتاق کنار هم وقتی رسیدم استامبول.
یه شلوار پوشیدم با یه بلوز شلوارم تنگ بود حسابی باسنم خودنمایی میکرد ولی وقتی دقت کردم دیدم کسی به کسی نگاه نمیکنه خیلیا از من لباسای .
سکسی گی ایرانی تری پوشیده بودن و اکثرا بدون ارایش و عمل زیبایی ولی کسی با کسی کاری نداشت و من تعجب کرده بودم اگه ایران بود همه همدیگر رو با نگاه.
ازهمه چیز بدم اومده بود تا یه مرد خوش تیپ میدیم میافتادم دنبالش که بشه سوژه جقم
میخوردن ولی اینجا خیلی عادی بود بهروز منو برد خیابون استقلال استامبول و کلی برام خرید کرد همه لباسای منو حساب کرد رفتیم رستوران .
یه غذای عالی خوردیم و دیگه دیر وقت بود منو برد یه کوچه پر بود از بار و دیسکو و چنتا ابجو و تکیلا سفارش داد و منم چند بار قبلا مشروب.
خورده بودم ولی مشروبای اونجا یه چیز دیگه بود حسابی مشروب خورد من داد منم هر لحظه مست تر میشدم همه جا دور سرم میچرخید گفتم.
فقط بریم هتل سوار تاکسی شدیم تو تاکسی منو بغل کرده بود و هی منو نوازش میکرد منم فقط همین رو یادم موند رسیدیم هتل رفتیم تو اتاق.
منو انداخت رو تخت منم بیحال و سردرد و سرگیجه داشتم فهمیدم منو داره لخت میکنه ولی نه نای مقاومت داشتم نه میخواستم مقاومت کنم .
من رو کامل لخت کرد و خودش هم لخت شد سرتا پای منو گی ایرانی لیس میزد کسم رو میخورد و سینه هامو لبم و خودشم مس کیرش رو اورد جلوی.
لبم هل داد تو دهم منم میک زدم براش ولی انگار دندونم میخورد به کیرکلفتش زود تمومش کرد پاهام رو داد بالا و کرد تو کسم کیرش از رضا .
بزرگتر بود چون داشت جرم میداد یادم نمیاد چقدر من رو کرد ولی طولانی بود تا ابش اومد ریخت رو شکمم منم حال نداشتم بلند شم خودم.
رو بشورم با دستمال من رو پاک کرد و رفت حموم رفت اتاقش خوابید صبح از خواب بیدار شدم رفتم حموم و اومدم ارایش کردم یه شرت لی.
پوشیدم که دیشب برام خریده بود با یه تاپ مشکی یاد دیشب افتادم مثل خواب بود برام بهروز اومد روم نمیشد درباره دیشب حرفی بزنم تا منو.
دید خیلی خوشحال شد با اون تیپم خیلی جیگر شده بودم البته بازم کسی به من توجه نداشت فقط بهروز حال میکرد دوست داشتم تو حالت عادی.
با بهروز سکس گی ایرانی کنم که تو اون چند روز چند بار این اتفاق افتاد گی ایرانی من سیاوش هستم ۱۷ ساله قد۱۸۲ و وزن ۶۸ . من از پونزده سالگی فهمیدم.
شبها باخیال اینکه تو بغل یه مرد میانسال لم دادمو اون نوازشم مکینه جق میزدم گی ایرانی
که گی هستم و این رو از علاقه به مردای اطراف فهمیدم.طوری که سرکلاس واسه معلم ها شق میکردم. علاقه عجیبی به مردای بالای ۴۰ دارم وهمیشه.
دوست داشتم بایه مرد دوست باشم و منو بکنه. اما داستانم؛ یک پارک نزدیک خونم بود که همیشه به نیت پیدا کردن یه مرد گی سری به اونجا.
میزدم گی ایرانی صدای برخورد کیر مرطوبش با کونم هردومونو به مرز جنون. ۵۰ ساله با موهای جو گندمی و تیشرت آستین کوتاه آبی و شلوارکتون سفید نشسته و کتاب میخونه.
اما همیشه دست از پا درازتر برمیگشتم سوم دبیرستان بودم و همه ی دوستام می دونستنن که گی هستم و دوسه تاشون هم پیشنهاد داده بودن اما اصن.
حاضر نبودم با کسی که هم سن خودم بود سکس گی ایرانی داشته باشم گی ایرانی دوست داشتم تو خیابون فریادبزنم من گی ام یکی بیاد منو بکنه.کم کم داشتم دیوونه.
می شدم که شده بودم تا اینکه سه شنبه ی رویایی من تو شهریور فرارسید سه شنبه مثل همیشه تو چشممام سرمه کشیدم و یه لباس سفید چسبون با شلوار.
کتون کرم و کفش کالج پوشیدم گی ایرانی از دستم میرفت و وقتی کنارمو نگاه کردم دیدم یه مرد حدود ۴۵.
گی ایرانی خوب است که می شنوم که توپ های او به من سیلی می زند سکس گی ایرانی یک ربع سکس سرگرم کننده
نزدیک یک سال شروع کرده بودم به بدنسازی رفتن گی ایرانی و همش رو شکم وکون و رون کار میکردم و خدایی چیز ردیفی شده بودم اما چاق و گوشتی نبودم.
رو نیمکت نشسته بودم و ژستم مثل جنده ها بود و مردای سن بالا که که میگذشتن اینقدر به بدنشون نگاه میکردم تا از تیررسم خارج می شدن وزمان.
سکس افغانی سکس دختر ایرانی داستان سکسی کون سکس الکسیس فیلم پورنو سکس قدیمی سکس خانوادگی ماساژ سکسی
Iranian fem boy first time