سکس عاشقانه جوجه زیبا الکسا گریس در صبح لذت می برد
سکس عاشقانه الکسا که از اینکه معشوق لزبینش کنا با مردی رابطه عاشقانه برقرار کرده است، به دنبال آرامش با دستیار عکاسش، دنی، می گردد. او از او می پرسد که در مورد داشتن چندین معشوقه به طور همزمان چه فکری می کند و او اعتراف می کند که خودش با دو زن دیگر در یک رابطه چندعشقی است. الکسا که کنجکاو شده است می پرسد که چگونه کار می کند و به زودی آنقدر سکس عاشقانه برانگیخته می شود که تصمیم می گیرد خودش آن را دنبال کند و دنی را به دنیای کوچک صمیمی خود می کشاند.
بودن بخاطر همون تنها اومدم الان فهمیدم اشتباهه بزرگی کردم بعدشم از خونشون اومدم بیرون گفتم ازین خونه که اومدم دیگم .
نمیرم تویه اون خونه که امشب باعث این خفت شدن اینجوری شد که اینطوری شد منو امید از دوتا جناح مختلف باهم تویه یه خونه ایم و این.
امید گور بگور شده یه پسره تقص 25ساله عاشق باشگاه وبعد اون دخترایه مردوم فقط روز اول بهش گفتم این خونست داداشم مکان نیست.
بیا ولی این حرفو اویزه گوشت کن وقتی به من میگه باشه قبولش دارم سکس عاشقانه .کلافه شدم ساعت نمیدونم چنده اوه ساعت داره یک میشه اصلا.
نمیشه جلویه حرکت زمان گرفت کاش امروزم یه روز کاری بود وقتی سرکارم خیلی راحت ترم و فک کونم همه چارچرخ موندن کارم.
چیه کاره منو چنتا ازدوستام برق صنعتیه البته کنارش یه سری کارایه دیگم میکنیم مثلا سرویس تنظیم دستگاه اسیاب شش تیغ که مخصوص.
الیافه پارچه پمبه ازین جور چیزاست دفتر خواصی نداریم نمیدونم چجوری شد که خدا چهارتا ادم دیوونه رو یجا جم کرده درست مثله هم پر کار.
کم مصرف بجز مجید که زنو بچه داره رسولم تازه میخواد نامزد کنه میمونم منو محمد که هنوز نمیخوایم اینجا باشیمو زن بگیریم .
من با مامانم زندگی میکنم ، مادرم 44 سالشه و معلم هست سکس عاشقانه و بعد از طلاق از پدرم یه بار ازدواج کرد ولی پس از دو سال مجددا.
از اون هم جدا شد، من همیشه پیش مامانم میخوابیدم تغییر محسوسی در رفتار مادرم احساس میکردم، البته همیشه تو خونه لباسهای کاملا.
راحت می پوشید وزیاد خودشو ازم نمیپوشوند حتی شبا با تاپ و شلوارک میخوابید، منم به این وضع عادت داشتم ، ولی تغییر رفتارش خارج از این حرفا بود .
سعی میکرد بیشتر در مورد مسائل جنسی بام حرف بزنه، به شوخی از لذتهای این روابط می گفت و حتی بیشتر احساس میکردم داره خودشو.
بهم نزدیک میکنه، شبا دستش رو روی صورتم میزاشت و خودشو بهم میچسباند سکس عاشقانه، یه روز داشتم فیلم سوپر نگاه میکردم قرار شد.
زود برم بیرون ولی یادم رفت سی دی رو از داخل دستگاه بیرون بیارم،اون شب مامانم رفت دستگاه رو روشن کرد و خواست یه فیلم بذاره.
مامانی تشنی کیر جوان سکسی عاشقانه
تو دستگاه همینکه دستگاه روشن شد صدای آه آه آه آه فیلم سوپره بلند شد یه زن و مرد مشغول سکس بودن، مامانم اومد کنارم نشست.
و شروع به حرف زدن کرد سکس عاشقانه، گفت که از کی این فیلمها رو نگاه میکنی از کجا آوردی و اینجور حرفا، بعد گفتش تو.
و مهسا تا حالا از این کارا با هم کردین ، منم گفتم راستش مامان تا این حد نه ولی چند بار بوسیدمش وهمدیگه رو بغل کردیم.
بعد شروع به موعضه کرد و اینکه حواست باشه با کسی این کارا رو نکنی که خیلی از اون زنها یا دخترهای اینکاره مریض.
اند و ممکنه که بهت منتقل کنند. خلاصه حرفاش که تموم شد رفتیم که بخوابیم من یه حس تازه ای رو داشتم، همینکه رفتیم رو تخت بغلم .
کرد و خودش رو بهم چسبوند منم یه حس تازه ای داشتم دوس داشتم که بیشتر لمسم کنه پاش رو انداخته بود رو پاهام و دستش رو صورتم .
گذاشته بود و نوازشم میکرد، منم برا اولین بار دستم سکس عاشقانه رو انداختم دور گردنش و موهاش رو نوازش کردم.
نواز داشت کیرم سفت می شد که خودمو ازش جدا کردم میترسیدم بفهمه، چند شب گذشت ومامانم بیشتر خودش رو بهم میمالید و منم بیشتر.
باهاش ور می رفتم، راستش دیگه حسابی خوشم اومده بود از اینکارایی که منو مامامن شبا با هم انجام میدیم، هر شب بیشتر جلو میرفتیم.
یه روز من خیلی خسته بودم و شب زود رفتم خوابیدم حدود ساعت 10 ، نمیدونم چقدر از درازکشیدنم نگذشته بود که احساس کردم.
کسی داره منو نوازش میکنه ،حس کردم داره یه چیزی کیرم رو میماله، چشمم رو که باز کردم با کمال تعجب دیدم که مامانم داره .
کیرم رو میماله و کنارم دارز کشیده، اینقدر شوکه شدم و جا خوردم چشمام رو بستم و خودم رو جابجا کردم و پشتم رو کردم به.
طرفش ولی انگار ول کن نبود، راستش اینقدر میترسیدم که قلبم داشت از شدت تاپ تاپ از جاش در میومد، آخه نمیدونستم چه .
ازاینکه با مادرم این کار رو کرده بودم از خودم بدم میومد
عکس العملی نشون بدم، جرأت حرف زدن هم نداشتم ، دست خودم نبود، حس خوبی نداشتم، مامانم از پشت خودش رو بهم میمالید .
برجستکی سینه هاش رو روی پشتم حس می کردم یه پاشم انداخته بود روی من، دستش رو هم مرتب به کیرم میمالید، دیگه کاملا.
دستم اومده بود جریان چیه سکس عاشقانه، مامان ازم چی میخواد، راستش من که تا حالا هیچ حس شهوتی نسبت به مادرم نداشتم.
الان داشت منو با این کاراش تحریک میکرد، آخه من یه جوان 17 ساله بودم که تازه به قول معروف کرک وپشمی درآورده بودم .
و دوس داشتم با کسی ارتباط جنسی داشته باشم چیکار میکردم چطور بیخیال میشدم، بعد چند دقیقه کیرم داشت سفت میشد مامانم.
هم همین رو متوجه شد بیشتر میمالید، یه لحظه پاشو از روم برداشت سکس عاشقانه و منویه کم چرخوند طوری که پشتم به زمین شده بود اون .
وقت افتاد روم و شروع به بوسیدنه من کرد، باور کنید دیگه اختیار از دستم در رفته بود ولی همچنان کاری نمی کردم، فقط کیرم .
بلند شده بود و سفت شده بود که وقتی مامانم روم دراز کشید افتاده بود لا پاهاش، و با تکون خوردنهای مامانی مالیده میشد به رونهای مامان.
خودش هم عمدا” پاهاشو به هم فشار می داد که کیرم رو بیشتر حس کنه، متأسفانه اون شب من هیچ ممانعتی نکردم و اختیار خودم رو.
داده بودم به دست مامانم که انگار جنون گرفته بودش، بعد چند دقیقه مادرم لبسامو در آورد و خودش هم لخت شد، همین که تن.
لخت مامان بهم میخورد از خود بیخود میشدم ،با کمال تعجب اون شب منو مامانی یه سکس تمام عیار رو با هم داشتیم سکس عاشقانه مامان.
میلف حشری چه کونی میده به آقای همسایه تمام عیار من و مامانی، بعدش گرفتیم خوابیدیم صبح که از خواب بیدار شدم دعا کردم که این ماجرا.
ای کاش یه کابوس باشه که دیشب تو خواب دیدم، ولی وقتی مامان از خواب بیدار شد و گفت پسرم فکر نمیکردم کمرت اینقدر سفت باشه دیگه .
فهمیده بودم که همه چی واقعی بوده.
آهسته آهسته کیرم رو تو کس مادرم فرو میبردم سکس عاشقانه
ولی دیشب اینقدر تحریک شده بودم و مامانم منو حشری کرد که دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم، اون روز دیر وقت به خونه برگشتم اصلا به رو خودش نمی آورد که.
دیشب با هم چه افتضاحی رو رقم زده بودیم، شب که از عروسی برگشتیم سکس عاشقانه، رفتیم که بخوابیم که مامان یه تاپ صورتی با شلوارک کوتاه که خیلی هم گشاد بود .
پوشیده بود اومد کنارم دراز کشید و بهم گفت اینا بهم میان اینا رو برا تو پوشیدم میخوام بدونم دوس داری، باز دوباره شروع کرد به نوازش ، منم دیگه.
میدونستم منظورش چیه و ازم چی میخواد، نمیدونم چرا تسلیمش میشدم و هرکاری میخواست براش انجام می دادم در حالیکه و قتی صبح میشد دوباره.
پشیمون میشدم، و تصمیم میگرفتم که این بار دیگه در برابرش مقاومت میکنم، ولی هر بار باهاش میخوابیدم و ارضاءش میکردم سکس عاشقانه 2 سالی به همین.
منوال گذشت مهر ماه که رفتم دانشگاه یه 2 ماهی برنگشتم خونه ، راستش یه شب خواب مادرم رو میدیدم که جنب شدم، برا اولین بار بود که دوس داشتم کاش.
الان مامانی پیشم بود تا یه دل سیر میکردمش،صبحش بهش اس دادم و گفتم عصر میام خونه ، خودت رو آماده کن، وقتی که خونه رسیدم مامانی.
در رو باز کرد حسابی آرایش کرده بود یه روبوسی کردیم سکس عاشقانه و یه راست دستم رد گرفت برد تو اتاق خواب و گفت که دیگه طاقت ندارم زود .
باش شروع کن خیلی بهت نیاز دارم و تو کفم، شروع به لب گرفتن از همدیگه شدیم و مامانی رو خوابوندم رو تخت و خودم روش دراز کشیدم.
همش ازهمدیگه لب میگرفتیم و مامان منو میبوسید، بعدش یواش یواش لباسامونو در آوردیم، بعدش مامانی به شکم خوابید منم روش بودم.
زیباترین سکسی بود که با مادرم داشتم چون خودم هوس کرده بودم
کیرم لاپاش افتاده بود یه کم که لاپایی باهاش رفتم و انداختمش به پهلو بعد سینه هاش رو تو دست گرفتم و می مالیدم مامان داشت.
به آرومی آه آه آه آه می کرد و لباش رو میخورد میدونستم که حسابی حشرش زده بالا، دهنم رو بردم جلو و سینش رو میخوردم .
مامان چشماشو باز کرد و به کیرم نگاه کرد و دستش رو برد به طرف کیرم سکس عاشقانه اونو با دست گرفت و یه خورده مالید بعد دهنش.
رو برد جلو و کیرم رو کرد تو دهنش و به آرومی داشت برام ساک میزد یه چند دقیقه که گذشت نزدیک بود که آبم بیاد، کیرم.
رو از دهنش بیرون آوردم و به صورت طاق باز انداختمش رو تخت، و خودم افتادم روش کیرم داشت مالیده میشد به کس مامانی.
و بعد خودش پاهاش رو برام بلند کرد وگذاشت رو شونه هام، منم پاهاشو گرفتم و یه کم خم شدم و کیرم رو به آرومی فقط می .
مالیدم رو کسش با این کارم مامان داشت از شدت حشر میمرد بعد بهم گفت زود باش دیگه کیرت رو فرو کن تو کسم دارم آتیش می گیرم.
منم آهسته آهسته کیرم رو تو کس مادرم فرو میبردم، مامانم دستش رو از پشت از زیر بغلم رد کرده بود و محکم منو چنگ می زد معلوم بود که داره آتیش میگیره.
همینطور کیرم رو فشار میدادم تو کس مامانی که تخمام چسبید به سوراخش ، حالا دیگه تمام کیرم توکسش بود پاهاش رو هم حلقه کرده.
بود و به پشت کمرم انداخته بود و داشت منو به خودش فشار می داد، یه چند لحظه کیرم رو تو کسش نگه داشتم بعد به آرومی درش آوردم .
و دوباره فرو بردم تو کسش، تلمبه هام رو شروع کرده بودم سکس عاشقانه، مامانم هم مرتب داشت جیق میزد، سرم رو خم کردم .
و دهنم رو گذاشتم تو دهن مادرم و لباشو می مکیدم، اونم لبای منو میخورد، خلاصه بعد چند دقیقه تلمبه زدن حس کردم داره آبم.
میادبه مامانی گفتم داره میاد اونم باهاشو محکم بهم چسبوند و با دستا ش کمرم رو به طرف خودش فشار داد بعد آبم رو که.
مثل آتشفشان داغ و پر فشار بود همشو خالی کردم تو کس مامانم، بعدش یه کم همدیگه رو بغل کردیم ، این بهترین .
آنال, پدر حشری , پورن ویدئو, سکس خانوادی, سکس خشن, سکس مقعدی, کردن از کون, کیر سفت , کیر مالی
سکس عاشقانه مامان میلف حشری چه کونی میده به آقای همسایه سکسی عاشقانه تمام عیار من و مامانی
داستان سکس با مامان سکس دانشجو کلیپ سکسی کس تنگ سکسی فارسی سکس تایلندی سکس فارسی گی ایرانی
GREAT-LOOKING CHICK ALEXA GRACE IS GETTING PLEASURE IN THE MORNING
