داستان سکسی این خانواده به مرزهای منطق باز است
داستان سکسی درست در زمان برای شکستن یکنواختی زندگی در تریلر پارک خود، یک حشره ابرانسان از سیاره ای دیگر درست بیرون خانه جانی فرود می آید. بانی بدون اینکه حرفی بزند، به او نشان می دهد که چه لذت ظالمانه ای با دست، دهان، بیدمشک و الاغی که خارج از این دنیاست به او بدهد. بانی با دو دست آن را می گیرد، خروس را خفه می کند و جانی را با خیس داستان سکسی ترین و کثیف ترین کاری که تا به حال داشته است، تکان می دهد، تا اینکه سرانجام در دهان او پایان می یابد. به جانی برگشته، بانی دوباره خروسش را خیس می کند، آن را به طور کامل قورت می دهد، سپس داستان سکسی به او اجازه می دهد که بیدمشکش را آزادانه لعنت کند. سپس جانی الاغ سفت بانی را فاک می کند و به او می دهد تا زمانی که آن فاک مقعدی باعث شود او بارها و بارها سرک بکشد.
در جا خشکش زد همون لحظه خودمو بهش نزدیک کردم و یه لب ازش گرفتم چنان لبی که توصیفش رو نمیتونم ولی دیری دوام نیاورد و رضا خود را دور کرد.
و رفت دو روز هم دیگرو ندیدیم و ذهنم همش درگیر رضا بود بلاخره بعد دو روز اونو دیدم گفت میخام باهات حرف بزنم گفتم باشه گفت اینجا نه بریم خونه تون اومدیم خونه.
تو اتاق من گفت ببین خسرو حس ات رو نسبت به خودم میدونم و باید اینو بدونی که من هم همین حسو نسبت به تو دارم و عاشقتم وقتی این جمله رو شنیدم خشکم.
زد در جا لبم رو گذاشتم رو لباش قدش یه 20 سانت از من کوتاهتره چنان لب گرفتیم داستان سکسی که نمیشه توصیفش کرد پرتش کردم دوباره لبامو گذاشتم تو لباش اون مال.
منو میخورد من مال اونو همینطور گردن هم دیگه رو میخوردیم اهسته اهسته لخت شدیم و من از لب ها گرفته تا گردن سینه هاشو میخوردم و پاینتر اومدم.
رسیدم به کیرش که حدود 12-14 سانت بود نازک و قلمی کیرشو هم چنان ساک زدم و رسیدم به اون کون بی مو ناز و صورتیش اینقد لیسش زدم اینقد خوردمش.
چنان لذت داشت که نمیتونم وصفش کنم داشتم کونشو میخوردم که گفت بسه و شروع کرد به داستان سکسی خوردن گردن و سینه هام همینطور داشت با دستاش کیرمو عقب.
و جلو میکرد کیرم حدو 16-17 سانته و کلفت رسید به کیرم چنان ساکی زد که نزدیک بود ابم بیاد منو خابوند و شروع به لیس زدن کونم کرد چنان لیس میزد که.
عین لیس زدن ابم اومد و همش ریخت بالای شکمم با دستمال پاکش کردم یه ذره بی حس شدم رضا روغن زیتون رو از کمد برداشت آورد یه ذره به کیرش.
زد و همچنان به کون من اول انگشت کرد داشتم از لذت میمردم داستان سکسی ما خودمون ازش عکس میگیریم ولی اگر خاستی تو هم بگیر تا سه انگشت پیش.
رفت کونم خیلی تنگ بود چون تاحالا انگشت هم نخورده بود بعد زیر کمرم بالشت گذاشت و کیرشو تنظیم کرد به سوراخم اهسته اهسته کرد توش چنان دردی.
سراغم اومد چنان جیغی کشیدم که نمیشه بیان کرد چند لحظه یی نگه داشت و اهسته آهسته تلنبه زدن رو شروع کد حدود 15 دقیقه تلنبه زد من جیغ میکشدیم.
گفت تو برو توی اتاق از بالای پنجره شیشه ای اتاق نگاه کن اگر تونستی عکس و فیلم هم بگیر
و لذت میبردم هم درد هم لذت و کونم هم خونی شده بود بعد احساس کردم کونم داغ شد بلی رضا آبشوو ریخته بود توم و خودش بیحس شده بود و خودشو انداخت.
به آغوشم داشتم لب میگرفتم و کیرش تو کونم بود احساسی که نمیتونم بیانش کنم آهسته آهسته کیرش خوابید و من هم رفتم کونمو تمیز کردم و دوباره اومدم و یه.
ساک بهش زدم کیرش دوباره بلند شد رفتم سراغ کونش خیلی لیسش داستان سکسی زدم و با روغن انگشت کرد خیلی تنگ بود هم خوردست هم تنگ تا حالا با کسی رابطه نداشت .
کیرمو هم روغن زدم پاهاشو دادم بالای شونه هام و کیرمو تنظیم کردم به سوراخش و با یه حرکت دادمش تو جیغی کشید که فک کردم همه همسایه ها خبر شد همین لحظه.
کیرمو نگه داشتم توش و لبامو گذاشتم لباش آهسته آهسته تلنبه زدن رو شروع کردم لذت اش بدون وصف بود حدود 18 دقیقه تلنبه زدم و اون اه و اوه میکرد.
و من همزمان سینه هاشو میخوردم و لب میگرفتم احساس کردم ابم میاد تلنبه هامو سرعتشو داستان سکسی زیادتر کردم و با تمام قدرت ابمو ریختم توش و بی حس شدم.
و افتادم روی رضا کیرم تو کونش بود و داشتیم لب میگرفتیم اهسته اهسته کیرم تو کونش کوچیک شد و هردو مون بی حس و حال تو آغوش هم بودیم.
بعد یه ساعت یه دوش گرفتیم لباسامونو پوشیدیم و یه لب گرفتیم تشکری کردیم و اون رفت بعد اون هفته سه الی چهار بار باهم رابطه داریم و لذت میبریم.
ممنون که تا اخیر خوندید در ضمن یاد آور بشم که داستان 100% حقیقت بود و دیگه اینکه ما دوس نداریم تو سکس مون کاندوم استفاده آیدا که اعصابش.
خرد بود به سمیرا گفت چه کار کنیم حال فاطمه رو بگیریم.سمیرا گفت بیارش خونتون داستان سکسی یا بریم پیششون من خودم یه نقشه خوب دارم.به بهونه کاراته.
حالشون رو میگیریم .این رو هم بگم که فاطمه خانم و دخترش هر دو جودو کار بودن.آیدا گفت نمیشه اینها جودو کارن.دهنمون رو سرویس میکنن.
سمیرا گفت فاطمه رو تنهایی بکشون اینجا داستان سکسی.هر کاری هم اون لحظه گفتم انجام میدی آیدا!!!!آیدا گفت میخایی چه کار کنی؟سمیرا گفت.
داستان سکسی من گفتم خوب من چه کار کنم
میخوام با کف پاهامون صورتش رو له کنیم و با بوی کف پاهامون خفشون کنیم ولی اول باید فاطمه رو تنهایی گیر بیاریم داستان سکسی من تعجب کرده.
بودم که چرا سمیرا میخواست این جوری حالشون رو بگیره آیدا هم با تعجب گفت واکه چی بشه چه فایده سمیرا گفت خر .
خوب عکس هم میگیریم ازش داستان سکسی.بعد اگر حرفی زد میگیم عکس ها رو نشون زن های همسایه های دیگه میدیم.
که همه بفهمم چقدر ذلیل شدی زیر کف پاهامون.آیدا گفت راست میگی….این جوری دیگه دهنش بسته میمونه.
آیدا گفت سمیرا حالا پاهات بو میدن که فاطمه با بوی کف پاهات خفه بشه؟سمیرا گفت:اتفاقا 2 روزه پاهام رو نشستم.
داستان سکسی این خانواده یک رابطه جنسی قوی را گرد هم می آورد داستان سکسی این خانواده به مرزهای منطق باز است
بعد کف پاش رو اورد بالا و گذاشت روی بینی آیدا آیدا گفت اوف…..فف…..چه بوی عرقی میدن کف پاهات.فاطمه خفه میشه بیچاره .
آیدا گفت من دیروز حموم بودم بزار یه یک ساعت پاهام توی کفش های قدیمی باشه که بو بگیره داستان سکسی.تو هم پاهات رو بکن توی کفش که بوش بیشتر بشه.
خلاصه آیدا و سمیرا 1 ساعت پاهاشون رو توی کفش نگه داشتن بعد آیدا رفت در خونه فاطمه و اوردش اونجا.همین که فاطمه نشست رو مبل.
سمیرا پاهاش رو دراز کرد روی میزی که جلوش بود.فاطمه به آیدا گفت:معرفی نمیکنی دوستت رو داستان سکسی.آیدا سمیرا رو معرفی کرد.
کون سکس الکسیس فیلم پورنو سکس قدیمی سکس خانوادگی ماساژ سکسی کون بزرگ اموزش سکس کون تپل سکسی مادر و پسر
shahvani
BEAUTIFUL BABE WITH BIG ASS BONNIE ROTTEN RAMMED FROM BEHIND