داستان سکسی شهوانی سبزه زیبا از دیک سفید بلند خود لذت می برد
داستان سکسی شهوانی یرز مونرو در یکی از کنسرت های خدمتکارش بود. در حین تمیز کردن متوجه شد که رئیسش در حمام را ترک خورده و در حین دوش گرفتن باز گذاشته است. رز گوشیش را بیرون آورد و چند عکس گرفت. این موضوع آنقدر او را برانگیخت که با عجله به اتاق نشیمن رفت و بلافاصله شروع به خودارضایی کرد. رز متوجه نشد که کارش با دوش تمام شده است و حالا داشت از او جاسوسی می کرد داستان سکسی شهوانی. پس از این، او را متقاعد کرد که برای کمی خمیر بیشتر، خانه خود را برهنه تمیز کند. هنگامی که او برهنه برای تمیز کردن پایین آمد، او می دانست که می تواند همه چیز را وارد کند. با دیک بیرون به او نزدیک شد و از او کمک کوچکی خواست. از آنجا، او بیدمشک خدمتکارش را در تمام اتاق نشیمنش کوبید. کوبیدن آن سوراخ در موقعیت های مختلف تا زمانی که تمام جوانان غول پیکرش را شکست.
اسمین سکس مدتي بود كه از طريق اينترنت
یاسمین سکس با حس فوت فتيشي و بردگي براي خانمها و بوسيدن پا هاي اونها آشنا شده بودم و كم كم خودم هم به اين احساس علاقمند شدم.
ولي چون دخنر یا خانمی هم حس با خودم پیدا نکرده بودم به کسی در این مورد حرفی نمی زدم.
گاهی اوقات که با دوستام یا همکلاسیهای دانشگاه غیر مستقیم در این مورد حرفی میزدم اونها یا خیلی تعجب میکردند یا میخندیدند و جدی نمی گرفتند.
تقریبا کسی باورش نمیشد که این حس هم می تونه تو وجود پسرها یا حتی دخترها وجود داشته باشه.به همین خاطرمدتی با خودم کلنجار میرفتم وامیدوار بودم کسی پیدا بشه
که بتونم این رابطه را باهاش تجربه کنم توی محله ای که ما زندگی میکردیم داستان سکسی شهوانی پدر بزرگ و مادر بزرگم هم ساکن بودند و یک.
کوچه بالاتر از کوچه ما ساکن بودند. خاله ام هم چون هنوز مجرد بود و ازدواج نکرده بود با اونها زندگی میکرد یاسمین سکس.
خاله ام مهندسی کامپیوتر خونده بود و توی یک شرکت تجاری مشغول کار بود.
با اینکه دختر زیبا و تحصیل کرده ای بود و خواستگاران خوبی داشت ولی به هیچ کدام جواب مثبت نداده بود و هنوز دوست داشت مجرد بمونه.
گاهی اوقات که به خونه پدر بزرگم میرفتیم یا اونها به خونه ما میومدند میدیدم که خاله ام عین یک میسترس لباس میپوشه یاسمین سکس.
بقیه هم که از فرم این جور لباس پوشیدن اطلاعی نداشتند توجهی به اون نمی داستان سکسی شهوانی کردند.
اینجور مواقع من با یک احساس خاصی به خاله لم و مخصوصا به پاهای اون نگاه میکردم که البته بعضی وقتها این نگاهها از چشم خاله ام دور نبود ولی من متوجه نبودم یاسمین سکس.
يادم هست يه شب كه خاله ام به خونه ما اومده بود بهش گفتم شب پيش ما بمونه. اون هم از روي خنده وشوخي طوري كه فقط من بشنوم بهم گفت.
اگه میخوای بمونم باید پاهام را ببوسی. از اون شب به بعد اين حس تو وجود من قوي شد.
و حتي گاهي وقتها فكر ميكردم خاله ام يه ميسترسه داستان سکسی شهوانی يا حداقل افكار ميسترسي داره.
از اون شب به بعد آرزو میکردم که بتونم رابطه برده و میسترس را با خاله ام تجربه کنم
تا اینکه اتفاقی افتاد که باعث شد من به تا اینکه اتفاقی افتاد که باعث شد من به این آرزو برسم یاسمین سکس.
پدر بزرگ و مادر بزرگم میخواستند یک هفته به مسا فرت بروند و خاله ام هم به علت مشغله کاری که داشت نمی تونست همراه اونا بره.
به همین خاطر از من خواست تا مدتی که اونها نیستند.شبها پیشش داستان سکسی شهوانی بمونم که تنها نباشه من هم قبول کردم و قرار شد از فردای اون روزی که خاله ام این کار را از.
من خواست چند شب پیشش بمونم و اين شروع ماجراي بردگي من براي خاله ام و رابطه فوت فتيشي و برده و ميسترس من با اون بود.
اون روز یادم هست پنجشنبه بود
عصر همون روز من مشغول گشت و گذار توی سایتهای یاسمین سکس میسترس وبرده بودم و دیگه حسابی حس بردگي و فوت فتيشي من گل كرده بود.
اون شب موقعي كه به خونه پدر بزرگ پیش خاله ام رفتم خودش در را باز كرد وكلي از اومدنم خوشحال شد.
من هم که دیدم خاله ام باز شبیه بک میسترس لباس پوشیده خوشحال شدم که حد اقل با نگاه کردن به اون میتونم خودم را کمی ارضا کنم.
اون شب اتفاق خاصي نيافتاد.با صحبت كردن با هم سرگرم بوديم و خاله ام هم در حین صحبت با من در حالی که پشت میز نشسته بود کارهای شرکت را انجام میداد.
بعد از مدتی خاله ام به من گفت یاسمین سکس من خیلی خسته ام و کارهای شرکت هم زیاده ولی مجبورم امشب کمتر بخوابم و بیشتر به اونا برسم و فردا هم باید مشغول اونا باشم.
به همین خاطر میخوام یک ساعت بخوابم و بعدش میخوام منو بیدار کنی که به بقیه اونا برسم.
من هم که نمیتونستم کمکش کنم و باید به تنهایی اون کارها را انجام میداد قبول کردم و خاله ام توی اتاقش رفت و من هم با تماشای تلویزیون خودم را سر گرم کردم.
اما افکار بردگی من را راحت داستان سکسی شهوانی نمیذاشت
و دوست داشتم حتی یک بار هم که شده حد اقل پای خاله ام را ببوسم.
توي همين افكار بودم كه يهو متوجه شدم وقت بیدار کردنش رسیده. به اتاقش رفتم و دیدم روی تخت خوابیده.
من هم ناگهان فکری به سرم زد و تصمیم گرفتم حالا که خوابه قبل از بیدار کردنش پاهاش را ببوسم. به همین خاطر جلو رفتم وکنار تخت زانو زدم و مشغول بو کردن و بوسیدن پاهای قشنگش شدم.
چند دقیقه ای مشغول این کار بودم که یهو احساس کردم یاسمین سکس خاله ام بیدار شد داستان سکسی شهوانی و متوجه کاری که میکردم شد.
من كه اولش حسابي جا خورده بودم خیلی ترسیدم که مبادا ناراحت بشه و با من دعوا کنه.اما اون اول منو با تعجب نگاه کرد و بعد لبخندی زد و گفت.
از موقعی که اومدی توی اتاق مواظبت بودم. من بیدار بودم و خستگی و کار شرکت را بهونه کردم تا ببینم این کار را انجام میدی یا نه.. آخه دیدم چند بار به پاهای من زل میزنی و من هم متوجه شدم منظورت چیه.
سرش رو برداشت
یه کارت روی داشبورد بود. کارت رو برداشت. آدرس یه محضر ازدواج فیلم سوپر جدید، همراه ساعت و تاریخ امروز! میون اشک لبخند زد.
لبخندش تبدیل به قهقهه شد. ضبط ماشین رو روشن کرد و صدای احسان پیچید داستان سکسی شهوانی. از شوق گریه کرد و قهقهه زد…
تو با تموم قلب من نیومده یکی شدی به قصد کشتن اومدی تموم زندگی شدی آرایش کرده بود، ناهار پخته بود، خونه رو مرتب کرده بود.
اما خبری از ابوالفضل نبود. ننه قولی نداده بود. فقط گفته بود با ابوالفضل حرف میزنه و تاکید کرده بود ابوالفضل یه دنده اس…
داشت ناامید میشد از اومدنش.. بغضش گرفته بود که زنگ خونه رو زدن. خودش رو تو اینه دید و تا دم در پرواز کرد فیلم سوپر جدید.
با دیدن صورت جدی ابوالفضل، دلش لرزید. ماشین رو پارک کرد و سوییچ رو بهش داد. – سالمه… بازم سوار شو اگه خراب بود زنگ بزن.
این رو گفت و رفت! دنیا ایستاد و بغض سارینا شکست. ابوالفضل رفت… ناهار پخته بود. سوار ماشین شد، سرش رو روی فرمونی که تا.
چند دقیقه ی پیش زیر دستای ابوالفضل بود، گذاشت و هق زد… همه چیز تموم شده بود؟ ننه که میگفت ابوالفضل دلش گیره.
میگفت یکسره یه آهنگ رو گوش میده. میگفت ابوالفضل پای کاری که کرده میمونه داستان سکسی شهوانی، فقط کمی عصبانیه! پس.
فیلم سوپر جدید سکسی دوتا کوس ساک میزنه که ابت بیاد فیلم سوپر جدید فیلم سکسی دوتا کوس چشم ابی ی جوری ساک میزنه که ابت بیاد
فیلم سوپر جدید دانلود فیلم سوپر سکسxxx سکسی لزبین کس لیسی سکسی آمریکا انجمن کیر تو کس سکسی امریکایی سکس عربی سکس کس
BEAUTIFUL BRUNETTE ROSE MONROE IS ENJOYING HIS LONG WHITE DICK




